Saturday, September 30, 2006

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون

شنبه 8/مهر/1385 نزديک غروب
امروز صبح می خواستم پست دیگری آپ کنم.... اما خوب شد کمی صبر کردم.... نمی دانم چرا صبر کردم. اما نتیجه بد نبود. اما من هنوز هم می گویم: به قول امیر: " از اتفاقات خوب خیلی سرمست و از اتفاقات بد خیلی دلسرد نشو..."

من همان عاشق ديرينم

و عصر هاي ديدار همانگونه دلپذير و خاكسترين

اگر هواي دوباره آمدنت هست

دامن بلند بپوش و سندل به پاي كن

كه در گذرگه متروك

تمشك هاي وحشي گسترانيده اند

از بانگ سگ ها آشفته مشو

ديريست كه بوي تو را مي جويند

اين وفاداران

حضور دوست را بر من مژده مي دهند


فرخ تميمي

Sunday, September 10, 2006

پرکن پیاله را، پیش از شکستن و بر جا رها شدن

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
پرکن پياله را كين آب آتشين
ديري است ره به حال خرابم نمي برد
اين جامها كه در پيم مي شود تهي
درياي آتش است كه ريزم به كام خويش
گرداب مي ربايد و آبم نمي برد
من با سمند سركش و جادويي شراب
تا بيكران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره انديشه هاي ژرف
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي
تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شرابم جز تا كنار بستر خوابم نمي برد
پر كن پياله را
هان اي عقاب عشق
از اوج قله هاي مه آلوده دور دست
پرواز كن
به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا كه شرابم نمي برد
آن بي ستاره ام كه عقابم نمي برد
در راه زندگي
با اين همه تلاش و تقلا و تشنگي با اين كه ناله ميكشم از دلكه آب
آب
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
پر كن پياله را
فریدون مشیری

Sunday, September 03, 2006

پرواز دل

با بال شوق ذره به خورشید می رسد پرواز دل به سوی خدا می برد مرا
*************************************************
صدا ، صدا ، صدا ، تنها صداست که مي ماند
پرنده اي که مرده بود به من پند داد که
پروانه را بخاطر بسپارم
چراغهاي رابطه تاريکند
کسي مرا به آفتاب معرفي نخواهد کرد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنيست

Saturday, September 02, 2006

قاصدک

بنشین به یادم شبی
تر کن از این ِمی لبی
که یاد یاران خوش است
یاد آور این خسته را
کاین مرغ پربسته را، یاد بهاران خوش است
مرغی که زد ناله ها در قفس
هر نفس
عمری زد از خون دل نقش گل بر قفس
یاد باد
داد،داد،عارف با داغ دل زاد
ای بلبلان چون در این چمن وقت گل رسد
زین پاییز یاد آرید
چون بر دمد آن بهار خوش در کنار گل
از ما نیز یاد آرید
داد،داد،عارف با داغ دل زاد
عارف اگر در عشق خود جان خسته بر باد داد
بر بلبلان درس عاشقی خوش در این چمن یاد داد
به علت مشکلات فنی، امکان آپ کردن تصاویر ممکن نبود