Saturday, September 30, 2006

شنبه 8/مهر/1385 نزديک غروب
امروز صبح می خواستم پست دیگری آپ کنم.... اما خوب شد کمی صبر کردم.... نمی دانم چرا صبر کردم. اما نتیجه بد نبود. اما من هنوز هم می گویم: به قول امیر: " از اتفاقات خوب خیلی سرمست و از اتفاقات بد خیلی دلسرد نشو..."

من همان عاشق ديرينم

و عصر هاي ديدار همانگونه دلپذير و خاكسترين

اگر هواي دوباره آمدنت هست

دامن بلند بپوش و سندل به پاي كن

كه در گذرگه متروك

تمشك هاي وحشي گسترانيده اند

از بانگ سگ ها آشفته مشو

ديريست كه بوي تو را مي جويند

اين وفاداران

حضور دوست را بر من مژده مي دهند


فرخ تميمي

0 Comments:

Post a Comment

<< Home