Sunday, September 10, 2006

پرکن پیاله را، پیش از شکستن و بر جا رها شدن

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

kash bavar mikardim kasi ke bayad, khahad amad!

12:16 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام
خوبي
خيلي وقت بود بهت سر نزده بودم
ببخشيد
حال خوشي نداشتم
راستي
تو اين دوره زمونه فكر مي كنم نبايد گفت از شبي چنين با يد گفت هيچ شبي
به اميد ديدار
باي تا هاي

1:24 AM  

Post a Comment

<< Home