باور مبكنم در رهگذار باد....... ديگر نمي تواتن
هر دمي چون ني، از دل نالان، شكوهها دارم
روي دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهيست، از دل خونين
لحظههاي عمر بيسامان، ميرود سنگين
اشك خونآلودهام دامان، ميكند رنگين
به سكوت سرد زمان، به خزان زرد زمان
نه زمان را درد كسي، نه كسي را درد زمان
بهار مردميها دي شد
زمان مهرباني طي شد
آه از اين دم سرديها، خدايا
نه اميدي در دل من، كه گشايد مشكل من
نه فروغ روي مهي، كه فروزد محفل من
نه همزبان درد آگاهي، كه نالهاي خرد با آهي
داد از اين بيدرديها، خدايا
نه صفايي ز دمسازي به جام مي
كه گرد غم زدل شويد
كه بگويم راز پنهان
كه چه دردي دارم بر جان
واي از اين بيهمرازي، خدايا
وه كه به حسرت عمر گرامي سر شد
همچو شراره از دل آذر بر شد و خاكستر شد
يك نفس زد و هدر شد
يك نفس زد و هدر شد، روزگار من به سر شد
چنگي عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد
يارا... دل نهم ز ناشكيبي
با فسون خود فريبي
چه فسون نافرجامي، به اميد بيانجامي
واي از اين افسونسازي، خدايا
جواد آذر
غروب پشت پنجره بود
جمشيد را از بند ديو
ديگر نميتوان رهانيدش
"ضحاك شايد در راه است"
پدر، شاهنامه را بست
و از سر حسرت گفت
"ديگر تمام شد
نگين به دست اهرمن افتاده
و زمانه باز در كمين داناييست
لختي هم گريسته بود انگار
غروب پشت پنجره بود
خونين و شب گرفته
مادر، كنار عكس جوانش
كه سخت پير مينمود
تمام انده خود را گريست
به گريه گفت
غروب پشت پنجره بود
خونين و شب گرفته
مادر، كنار عكس جوانش
كه سخت پير مينمود
تمام انده خود را گريست
به گريه گفت
"گلهاي لاله را دستان باد به يغما برد
شمشادها همه از باغ رفتهاند
در باغچه امسال داودي بايد كاشت
آيا دوباره...؟
آه... باور نميتوانم كرد
مرثيهاي بخوان
پدر به بانگ حزين خواند
"باور كنم كه در رهگذار باد هرگز نميتوان نگهبان لاله بود؟!"
مريم روحاني
تابستان 1367
شمشادها همه از باغ رفتهاند
در باغچه امسال داودي بايد كاشت
آيا دوباره...؟
آه... باور نميتوانم كرد
مرثيهاي بخوان
پدر به بانگ حزين خواند
"باور كنم كه در رهگذار باد هرگز نميتوان نگهبان لاله بود؟!"
مريم روحاني
تابستان 1367
1 Comments:
salam sabere aziz...
khoobi?
bi seda up mikoni...
maloome adame tanha va mashghooli hasty...
hamishe too ebham....
avalash ke mikhasty baham bishtar ashna beshi koli zogh kardam...
man nofoooz be pooosteye in adame tanha kardam....
vali na...
saber...
har ja hasty movazebekhodet bash...
shere ghashangi mishe goft bood...
ba inke chesham azyat mishe ba in fonte riz....
felan
Post a Comment
<< Home