Tuesday, February 14, 2006

happy your valentine Dear "SADJAD",


سجاد (دل من راضي نبود به اين جدايي نازنين): ايام, ايام مسابقات فوتبال 2000 ملت های اروپا بود و ما براي کل کل با پسر خاله مهندسمان که هوادار خفن تيم ملي ايتاليا وميلان وتيم محلی درخشان و زولا و مالديني و بارسي وآلبرتيني و دل پيرو و پاليوکا و پروتزي و اسقلال وصمد مرفاوي و اردشير قلعه نويي و... بود, شده بوديم طرفدار تيم ملي انگلستان. کم کمک سربازيش داشت تمام مي شد. يک روز ظهر مادر و پدرم به منزل خاله فرنگيس رفتند و تا فردا نيامدند. من آن ايام مشغول کنکور ليسانس بودم. عمه شهلا مي گفت اين حجله داماديت است. او عاشق دلباخته داريوش, بود و هميشه آهنگ هاي او را زمزمه مي کرد. او آهنگ زير را بسيار دوست داشت.
اي نازنين اي نازنين در آينه ما را ببين از دست اين صد چهرهها در آينه افتاده چين...
وقتي نيلوفر (نيلو) پس از دو بار سقط ناخواسته جنين دختري به دنيا آورد, به پش نهاد سجاد اسم او را گذاشت نازنين. محمد خودمان از او هميشه به ياد دارد که
نون و پنير و سبزي, تو بيش از اين مي ارزي
بدون شک مرگ او بدترين ضربه کاري ممکن براي از پا در آوردن برادرانش فرهاد, فرزاد و مجيد و خواهرانش و پدر و مادرش بود. او سکان دار کشتي بود که حين به زندان افتادن عمو نجات در طوفان شدیدی گرفتار آمده بود. او سکته کرده بود و در مغز و قلبش لخته ایجاد شده بود. لخته ای لَخت و بی حس. بی حسی بدن سرد او بر سنگ غسال خانه آن قدر داغ و آتشین و سوزانده بود که بوسه گرم خاله فرنگیس بر سینه پهلوان خفته اش, نتوانست آن را داغ تر کند...
پدرم در مراسم غسل او حضور داشته بود. او این را برایم گفته بود. او هم بسیار شکسته شده بود. شاید طنین وداع خاله با فرزند خفته اش هنوز در گوش او می دوید. مثل مادرم, مثل من, مثل ... همه


عروسيت مبارک سجاد جان

0 Comments:

Post a Comment

<< Home