Saturday, February 11, 2006

نمی دانم چه تیتری انتخاب کنم ....




آن عاشقان شرزه، که با شب نزيستند
رفتند و شهر خفته ندانست کيستند
فريادشان تموج شط حيات بود
چون آذرخش در سخن خويش زيستند
مرغان پرگشوده توفان که روز مرگ
دريا و موج و صخره بريشان گريستند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home